[Verse] راجب یه پسری به اسم شادمهر که هر روز میره سر کار تا بعد از ظهر با عشق یگانه دلش شوره تو خیالش بازیگر بشه یه روز از این شهر [Chorus] خسته از این روزهای تکراری فقط عشق یگانه بردش به آسمان رؤیای بازینگری تو دلش جاری ولی نرگس صابری دستش رو بند کرد به شیطان [Verse 2] نرگس استادش بود یه هنرمند دورو کار دزدید از شادمهر قلبش رو کشت به جادو شادمهر توی دلش می جنگه هر روز ولی عشق یگانه نوری بده به این روز [Chorus] خسته از این روزهای تکراری فقط عشق یگانه بردش به آسمان رؤیای بازینگری تو دلش جاری ولی نرگس صابری دستش رو بند کرد به شیطان [Bridge] شب ها تو رویاهاش یه ستاره میشه یگانه کنارش می خنده هر لحظه نرگس رو فراموش میکنه تو دلش امید به زندگی میشه [Chorus] خسته از این روزهای تکراری فقط عشق یگانه بردش به آسمان رؤیای بازینگری تو دلش جاری ولی نرگس صابری دستش رو بند کرد به شیطان